در حالی که اسرائیل و جمهوری اسلامی همچنان در انتظار پیامدهای حمله به اصفهان و حمله بزرگ رژیم ایران به اسرائیل به سر میبرند، از یک سو تهران به سیاست کماهمیت جلوه دادن حمله به پایگاه نزدیک به تاسیسات هستهای نطنز ادامه میدهد و از سوی دیگر، اسرائیل اطلاعاتی را فاش میکند که بیانگر برتری فناورانه و افزایش قدرت بازدارندگی آن در مقابله با جمهوری اسلامی است.
اگرچه مقامهای تلآویو از حمایت آمریکا و غرب قدردانی میکنند، از صحبتهایی که درباره تلاش واشینگتن برای دستیابی به یک توافق هستهای جدید در ازای جلوگیری از وقوع جنگ در خاورمیانه مطرح میشود، ابراز نگرانی میکنند.
از سوی دیگر، در حالی که روزنامههای اسرائیلی درباره حمله به اصفهان اطلاعات بیشتری منتشر کردهاند، دولت اسرائیل در مورد این حمله که گفته میشود در واکنش به حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل صورت گرفت، همچنان سکوت اختیار میکند.
به گزارش رونن برگمان، خبرنگار ویژه امور امنیتی روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت و روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، در حمله به اصفهان به سمت پایگاه هوایی که در آن پدافند هوایی اســ۳۰۰ ساخت روسیه برای دفاع از تاسیسات هستهای واقع در نزدیکی نطنز قرار داشت، دو موشک اسرائیلی شلیک شده است. برگمان افزود: از آنجا که موشک اول با دقت بالایی به هدف اصابت کرد، به رسیدن موشک دوم به هدف نیازی نبود و به همین دلیل، موشک دوم به صورت الکترونیکی هدایت شد تا خود را منهدم کند. قطعات این موشک در نقاط مختلف عراق پراکنده شد.
کانال ۱۱ تلویزیون اسرائيل هم اعلام کرد که در حمله به اصفهان از موشک رمپیچ که صنایع دفاعی اسرائيل تولید میکند، استفاده شد. سرعت این موشک که برای نخستین بار در جنگ واقعی استفاده شد، فراتر از سرعت صوت است که رهگیری آن را دشوار میکند. به گفته کانال ۱۱ تلویزیون اسرائيل، این موشک که کلاهکی به وزن ۱۵۰ کیلوگرم را حمل میکند و با جنگنده اف۳۵ پرتاب شد، میتواند مسیرش را تغییر دهد تا با دقت بیشتری به هدف اصابت کند.
برگمان گفت: «اسرائيل با این حمله نه تنها توانایی نظامیاش را به نمایش گذاشت، بلکه این پیام را به جمهوری اسلامی فرستاد که شما بهرغم شلیک ۳۳۱ موشک و پهپاد نتوانستید به قلمرو اسرائيل نفوذ کنید و هدفی را در آنجا منهدم میکند؛ زیرا ما اکثر موشکها و پهپادهای شما را قبل از رسیدن به هدف رهگیری کردیم؛ در حالی که ما با شلیک یک موشک به حریم هوایی ایران نفوذ کردیم و یک هدف بسیار حساس را در نزدیکی تاسیسات هستهای شما هدف قرار دادیم و آن را کاملا منهدم کردیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
عاموس هارل، تحلیلگر نظامی در روزنامه هاآرتص، نوشت: «راداری که در پایگاه اصفهان هدف حمله قرار گرفت، متعلق به سامانه پدافندی تاسیسات هستهای نطنز بود. این پایگاه در ۱۲۰ کیلومتری تاسیسات نطنز و تاسیسات غنیسازی اورانیوم در اصفهان واقع است.»
در همین حال، کارشناسان اسرائيل پیامدهای این حمله را به بحث گذاشتند و به دنبال دستیابی به این واقعیتاند که آیا قواعد درگیری در رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی تغییر کرده است و حملات هفتههای اخیر چه پیامدهایی به دنبال خواهند داشت.
عاموس گیلاد، رئیس سابق اداره امور سیاسی و امنیتی وزارت دفاع اسرائیل، گفت: «دفاع چشمگیر ارتش اسرائیل در برابر حمله رژیم ایران اقدامی دفاعی و ارزشمند با قدرت استثنایی بالا بود که برتری اسرائيل را عملا آشکار کرد. بهویژه اینکه تصمیم رژیم ایران برای حمله مستقیم به اسرائیل در این مقیاس بزرگ تحول خطرناکی به شمار میرود که ممکن است ناشی از این ارزیابی جمهوری اسلامی باشد که گویا اسرائيل نسبت به گذشته ضعیفتر شده است. موفقیت عملیاتی ارتش اسرائیل در عرصه پدافندی و در زمینه حمله منتسب به آن به ما مهلت میدهد برای رویارویی بعدی که دیر یا زود رخ خواهد داد، آماده شویم. دستیابی به این هدف مستلزم تقویت قدرت نظامی و ایجاد ائتلاف راهبردی با آمریکا و کشورهای عربی منطقه است. این گزینه مهم هماکنون روی میز تصمیمگیرندگان، بهویژه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائيل، قرار دارد. شکی نیست که اگر چنین تصمیمی جدی گرفته نشود، اسرائيل در معرض خطر قرار خواهد گرفت.»
عاموس ملکا، رئیس پیشین واحد اطلاعات نظامی ارتش اسرائيل، هم از نتانیاهو به دلیل ناتوانی در تصمیمگیری و ارائه راهبردی مشخص برای خروج از جنگ غزه و یافتن راهحلی آبرومندانه برای درگیری با حزبالله که زمینه بازگشت ساکنان شهرهای شمال اسرائیل را فراهم کند، انتقاد کرد.
از سوی دیگر، اودد گرانوت، کارشناس امور جهان عرب در روزنامه اسرائیل هیوم، نوشت: «جمهوری اسلامی به تشدید تنش علاقهای ندارد و سعی میکند این رویداد را کماهمیت جلوه دهد تا مجبور نباشد به آن پاسخ دهد. همچنین، بهنظر میرسد رژیم ایران به دنبال پردهپوشی میزان آسیبهای ناشی از حمله اسرائيل به اصفهان است، بهویژه اینکه مقامهای جمهوری اسلامی میدانند که اسرائیل میتوانست ضربهای شدیدتری به پایگاههای نظامی و تاسیسات هستهای ایران وارد کند. به گفته رسانههای خارجی، هدف اسرائيل از این تهاجم سریع که توانایی آن را در حمله به سامانههای راداری پیشرفته آشکار کرد، این بود که پیام تهدیدآمیزی به جمهوری اسلامی برساند.»
اودد گرانوت بر این باور است با توجه به اینکه در حال حاضر اسرائیل آمادگی حرکت به سمت یک جنگ منطقهای را ندارد، هرگونه پاسخی قویتر از جانب اسرائیل، میتوانست منطقه را دستخوش جنگی گسترده کند. با این حال، محاسبات اولیه تنش اخیر، بهرغم عبور از خطر رویارویی مستقیم، از فروپاشی چهار نظریه اساسی حکایت دارند:
نظریه اول به گفته نویسنده این بود که رژیم ایران از دادن پاسخ مستقیم یا پاسخ از طریق گروههای نیابتی خود امتناع میکند هرچند اسرائيل در گذشته بارها منافع جمهوری اسلامی را هدف قرار داد؛ اما جمهوری اسلامی برای اولین بار تصمیم گرفت قدرت بازدارندگیاش را نشان دهد، به همین دلیل با شلیک صدها موشک و پهپاد از قلمرو ایران به سمت اسرائیل، قواعد درگیری را تغییر داد.
نظریه دوم این بود که تهدید اصلی جمهوری اسلامی در حوزه تسلیحات هستهای است؛ اما در حالی که جامعه جهانی با اعمال تحریمهای شدید علیه جمهوری اسلامی به دنبال جلوگیری رژیم ایران از دستیابی به سلاح هستهای بود، رژیم ایران درصدد تولید موشکهای بالیستیک و پهپادهای پیشرفته برآمد و به یک تهدید بزرگی تبدیل شد.
فرضیه سوم این بود که برای آگاهی از خطرات لحظهای و اقدامهای خصمانه دشمن، میتوان به اطلاعاتی که بخش اطلاعات ارتش اسرائیل ارائه میکند، تکیه کرد. در حالی که حمله هفتم اکتبر حماس ناتوانی بخش اطلاعاتی ارتش را عملا آشکار کرد. این در حالی است که ایالات متحده ادعا میکند که زمان حمله جمهوری اسلامی را به اسرائيل اطلاع داده است. افزون بر اینکه ارزیابی حمله تلافیجویانه رژیم ایران در پاسخ به حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، ناقص و نادرست از آب درآمد.
فرضیه چهارم که میتواند مهمترین فرضیه باشد این بود که اسرائیل به لطف برتری نظامی و فناورانه، قادر است بهتنهایی و بدون کمک خارجی با هر دشمنی مقابله کند. در حالی که جنگ غزه بدون حمایت هوایی ایالات متحده، شکل دیگری میگرفت و بهرغم موفقیت پدافند هوایی اسرائیل در رهگیری موشکها و پهپادهای جمهوری اسلامی، نقش ائتلاف غربی و برخی کشورهای میانهرو عربی در رهگیری پرتابههای رژیم ایران به سمت اسرائيل را نمیتوان نادیده گرفت.
اودد گرانوت افزود: «از آنجا که تهران از حمایت و همکاری روسیه و چین برخوردار است بنابراین، جمهوری اسلامی را نمیتوان یک کشور منزوی محسوب کرد. در نتیجه اسرائيل باید به دنبال جلب مشارکت در ائتلاف منطقهای به رهبری آمریکا و غرب باشد؛ زیرا برای نقشآفرینی مثبت در یک نبرد منطقهای به حمایت قدرتهای بزرگ نیاز دارد و بدون کمک خارجی نمیتواند جمهوری اسلامی ایران را از تبدیل شدن به یک کشور هستهای باز دارد.»
پروفسور ایال زیسر، کارشناس خاورمیانه و معاون ریاست دانشگاه تلآویو، هم در مطلبی که در روزنامه اسرائيل هیوم، منتشر شد نوشت: «چالشهای فراروی اسرائيل کاملا واضح و روشن است. اکنون آیا منتظر میمانیم تا فاجعهای که در هفتم اکتبر گذشته رخ داد، بار دیگر تکرار شود و آنگاه وارد جنگی اجتنابناپذیر شویم یا بهتر است پیشاپیش درصدد چارهجویی برآییم؟ آخرین باری که اسرائيل جنگی را آغاز کرد که میتوانست از رفتن به سمت آن اجتناب کند، جنگ ژوئن ۱۹۸۲ در لبنان بود.»
زیسر خاطرنشان کرد: «پیامدهای جنگ ژوئن ۱۹۸۲ صحنه امنیتی و سیاسی اسرائيل را تا سالهای متمادی فلج کرد و اسرائیل را از رفتن به سمت هرگونه نبرد ابتکاری بازداشت. در نتیجه، اسرائیل ترجیح میداد به جای سوق دادن نیروهای زمینی به سمت جنگ وارد درگیریهای کوتاهمدت شود که هیچ نتیجهای به دنبال نداشتند و همواره منتظر باقی بماند تا ضربه اول را دشمن بزند. باید اذعان داشت که خروج ارتش اسرائیل از جنگ (عملیات صلح برای جلیل یا جنگ دوم لبنان)، همانطور که در جنگ سوئز در اکتبر ۱۹۵۶ اتفاق افتاد، راهبردی درست و جسورانه بود، اگرچه جنگ هدف موردنظر را براورده نکرد. در واقع، رهبری اسرائيل در آن زمان تفکری خلاقانه داشت و سعی میکرد پیش از وقوع بحران، ابتکار عمل را در دست گیرد نه اینکه مانند امروز همواره منتظر دفاع باشد و هیچ ابتکاری انجام ندهد. رخدادهای هفته گذشته، افزون بر حمله هفتم اکتبر حماس، هشداری برای تحولات احتمالی آینده است. وضعیت فراهمشده مستلزم آن است تا پیش از قرار گرفتن در عمق خطر، تصمیم بگیریم و قبل از اینکه فرصت از دست میرود، از گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران که با شتاب غیرقابل تصوری در حال تبدیل شدن به قدرتی هستهای است، جلوگیری کنیم.»
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط